ستاره بریزید ستاره بریزید آمد ماه عالمین
مولودی محمد رضا طاهری
ستاره بریزید آمد ماه عالمین
ساقی بده جامی آمد مادر حسین
گل طاها ام ابیها
حضرت زهراخوش آمدی
ستاره بریزید آمد ماه عالمین
ساقی بده جامی آمد مادر حسین
به زمین و به کائنات
همه گویند این کلمات
گل حیدر سوره ی کوثر
عشق پیمبر خوش آمدی
ستاره بریزید آمد ماه عالمین
ساقی بده جامی آمد مادر حسین
گل طاها ام ابیها
حضرت زهراخوش آمدی
همه دلها غرق تمنا
ای گل زیبا خوش اومدی
ستاره بریزید آمد ماه عالمین
ساقی بده جامی آمد مادر حسین
آید به گوش جان از هر سو نوای عشق
قلب همه مست از میلاد خدای عشق
ستاره بریزید آمد ماه عالمین
ساقی بده جامی آمد مادر حسین
شده امشب نغمه ی هر لب
مادر زینب خوش آمدی
گل طاها ام ابیها
حضرت زهراخوش آمدی
شب میلاد کوثر است
شب زهرای اطهر است
همه مستند دل به تو
بستند خوش آمدی
ستاره بریزید آمد ماه عالمین
ساقی بده جامی آمد مادر حسین
از لطف قدوم و خاک پای فاطمه
شکوفه می بارد امشب بر سر همه
نور عصمت، اصل شفاعت
یار ولایت، خوش آمدی
گل طاها ام ابیها
حضرت زهراخوش آمدی
ستاره بریزید آمد ماه عالمین
ساقی بده جامی آمد مادر حسین
به دل بی نوای من
دل درد آشای من
تو صفایی،قبله نمایی
کعبه ی مایی خوش آمدی
بسم الله النور
اللهم صل على فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها و سرالمستودع فيها بعدد ما أحاط به علمك
خداوندا درود فرست بر فاطمه (س) و پدرش و شوهرش و فرزندانش عليهم سلام به آن اندازه که علمت به آن احاطه دارد.
یا صاحب الزمان عجّل علی ظهورک
ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمی رسد به حضورت صدای ما؟
شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین
بی تو چه زود می گذرد هفته های ما
در این فراق تا که ببینی چه می کشیم
بگذار چشمهای خودت را به جای ما
موعود خانواده کی از راه می رسی
کی مستجاب می شود “آقا بیای ما” ؟
کی می شود بیایی واز پشت ابرها
خورشید های تازه بیاری برای ما
آقا اگر نیایی وبالی نیاوری
از دست میرود سفر کربلای ما
علی اکبر لطیفیان
دلم جز هوایت هوایی ندارد
وضو و اذان و نماز و قنوتم
بدون ولایت بهایی ندارد
دلی که نشد خانه ی یاس نرگس
خراب و است و ویران ، صفایی ندارد
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
که این زندگانی وفایی ندارد …
امام خمینی(ره) یک حقیقت همیشه زنده است
مقام معظم رهیری
امام خمینی(ره) ماه رمضان را هنگامه ضیافت خداوند و عبادت در آن را ابزار رسیدن به عشق الهی می دانستند و همواره تاکید داشتند که انسان پیش از ورود به ماه مهمانی پروردگار، باید ظاهر و باطن خود را نسبت به گذشته تغییر و زبان را به مناجات حق تعالی عادت دهد.
ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن یکی از برترین ماه های سال قمری است که پروردگار در این ماه مبارک توفیق روزه داری را به بندگانش عطا کرد تا همگان با راز و نیاز به درگاه آفریدگار به طلب آمرزش و مغفرت بپردازند.
فضایل و ثواب هایی که برای ماه مبارک رمضان و روزه داری ذکر شده، از آن افرادی است که حقیقت آن را درک کرده اند و محتوای آن را عمل و گفتار و کردار به کار گیرند. چنانچه در روایات اسلامی برای روزه داری آدابی ذکر شده و اشخاصی که تنها به تلاوت قرآن می پردازند اما به آیه ها و احکام آن عمل نمی کنند یا آن که از روزه داری تنها رنج گرسنگی و تشنگی را متحمل می شوند و به وسیله گناه، تأثیر روزه را از بین می برند؛ مورد نکوهش قرار گرفته اند.
اهمیت این ماه به گونه ای است که می توان در کلام ائمه معصومان(ع) و بزرگانی چون امام خمینی(ره) آن را مشاهده کرد؛ بنیانگذار انقلاب نیز همواره به هنگامه فرارسیدن ماه رمضان بر احیای فضایل اخلاقی، دعوت به اصلاح درون و خودسازی، به وسیله مسلمانان در این زمان مبارک تاکید داشته اند و اینک در این ماه مبارک به بررسی گفتارهای ایشان می پردازیم:
** انجام وظایف اسلامی در ماه رمضان
- اگر چنانچه یک گناهی خدای ناخواسته کرده اید قبل از ورود به ماه رمضان، توبه کنید، از آن برگردید. بدانید که مهالک زیاد است؛ بدانید که خیلی جاها ما داریم که باید وارد بشویم؛ خطرهای زیاد برای ما هست؛ شما ان شاءاللّه با سلامت و با نفس طاهر، با نفس پاک وارد بشوید در ماه رمضان و در ماه رمضان هم به وظایف ماه رمضان عمل بکنید.(در دیدار روحانیان وطلاب امور دینی؛ 27 مهر 1350 خورشیدی)
- با حلول شهر مبارک رمضان ماه رحمت و غفران و برکت از خداوند متعال مسالت مینمایم که عموم مسلمین را بیش از پیش به تکالیف و مسئولیت هایی که خداوند عالم به عهده آنها گذاشته است متوجه فرماید؛ مسوولیت حفظ قوانین الهی و عمل به قرآن کریم که اساس عظمت و مجد اسلام و مسلمین است مسوولیت حفظ وحدت کلمه و مراعات اخوت ایمانی که ضامن استقلال ممالک اسلامی و خروج از نفوذ استعمار است. (در دیدار عموم مسلمانان، دولت های اسلامی و عربی و انقلابیون فلسطینی؛ 19 مهر 1351 خورشیدی)
- لازم است در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان مطالبی را تذکر دهم؛ لازم است در این موقع حساس که بیش از هر وقت احتیاج به اجتماعات اسلامی داریم، ملت مسلمان ما به مساجد در تمام بلاد رو آورند و نهضت را از راه مساجد که دژهای محکم اسلام است، زنده نگه دارند و با شعارهای اسلامی، نهضت را به پیش برند.(در دیدار مسلمانان و مستضعفان ایران و جهان؛ سوم مرداد 1358)
** ماه رمضان تجدید قوای معنوی
- با حلول ماه مبارک رمضان، ماه عبادت و سازندگی، ماه تجدید قوای معنوی، شهراللّهالاعظم که در آن عموم مسلمین در صف واحد متوجه به موضع قدرت لایزال و تجهیز در مقابل قوای طاغوتی هستند، لازم است با توحید قدرت و قدرت واحده در مقابل طاغوت های زمان و چپاولگران بین المللی بپاخیزند و از ممالک اسلامی دفاع کنند و دست خائنان را کوتاه و امید آنان را قطع کنند. (در دیدار مسلمانان و مستضعفان ایران و جهان؛ سوم مرداد 1358)
- از همه بالاتر این است که انسان خودش را اصلاح کند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستیم، محتاج به تهذیب نفس هستیم، تا آن دم آخر ما محتاجیم. پیغمبرها هم محتاجند. انبیای بزرگ هم محتاجند، منتها آنها احتیاج خودشان را فهمیده اند و دنبالش عمل کرده اند و ما از باب اینکه حجاب داریم نتوانستیم بفهمیم و به تکالیف خوامان عمل نکردیم. امیدوارم که ان شاءالله این ماه مبارک رمضان به همه شما مبارک باشد و مبارک بودن به این است که بنابراین بگذارید که به تکالیف خدا عمل کنید.(صحیفه امام؛ جلد 18، خرداد 1363)
- این ماه مبارک با آن همه برکاتی که دارد، ما نمی توانیم از عهده شکر یکی اش براییم ولی باید کوشش کنیم که در این ماه مبارک رمضان که بر ما گذشت، اگر حالی پیدا شد، این حال را تا ماه رمضان دیگر نگه داریم و اگر حالی پیدا نشد متأسف باشیم و کوشش کنیم که پیدا کنیم. این هیاهوها همه رفتنی است، تمام شدنی است، آنچه که هست آنی است که پیش خود ماست، آن باقی است و با ماست و ما باید کوشش کنیم که باطن خودمان را اصلاح کنیم.(صحیفه امام؛ جلد 20 ، خرداد1365)
http://www.irna.ir/fa/News/82553493
چگونگی آرام کردن زمین به دست حضرت
در کتاب منهاج الولایه نوشته آقای قرنی گلپایگانی آمده است
?معاویه علیه العنه و العذاب وارد مکه مکرمه شد.به او خبر دادند که ابن عباس کرسی تدریس برپا کرده و تفسیر قرآن را برای مردم می گوید.
معاویه در پاسخ به این خبر گفت که عیبی ندارد،ابن عباس پسر عم پیغمبر اکرم است،از بنی هاشم است و قرآن در میان آنها نازل شده است،اگر این ها تفسیر قرآن نگویند پس چه کسی این کار را انجام بدهد.
?شخصی دیگر که حاضر در جلسه بود خبر داد ای معاویه، کرسی تفسیر قرآن ابن عباس بهانه است.
او به این بهانه فضایل علی ابن ابیطالب را برای مردم بازگو می کند
?معاویه چنان برافروخت که از جا برخاست و با چهره ای درهم کشیده فریاد زد :خودم امروز بر این مجلس وارد می شوم و بساط این محفل را بهم زده و ریشه اینگونه نشست ها را بر می چینم!!!
معاویه با خشم و غضب وارد مجلس ابن عباس شد
?جناب ابن عباس فرمود: کجای قرآن را بخوانم که حرفی از علی ابن ابیطالب در آن نباشد؟
?معاویه گفت این آیه را بخوان: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا (سوره الزلزله ،آیه ۱)
ابن عباس گفت: ای معاویه همین آیه هم در فضل و منقبت علی ابن ابیطالب است
?معاویه گفت علی چه ارتباطی با این آیه دارد؟
?ابن عباس گفت: نشنیدی که یک سال بعد پیغمبر خدا زلزله ای در مدینه حاکم شده و همه مردم از شدت ترس و وحشت از خانه ها در آمدند و دیدند که علی ابن ابیطالب وارد شدو در بین مردم قرار گرفت و پای مبارک را بر زمین کوبید و این آیه را خواند: إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا
و فرمود ابوتراب بر تو امر میکند که آرام باش . . .
همه شاهد بودند زمینی که در زیر پای همه مردم می لرزید،به امر عالی علوی در زیر پای مولی الموحدین آرام گرفت.
ندیدم از آن پس کسی این آیه را بخواند و شرح و تفسیرش را علی ابن ابیطالب نداند.
معاویه که از غضب در خود می پیچید رو کرد به ابن عباس و گفت
? پس راحت بگو تا قرآن باشد علی ابن ابیطالب نیز هست
منبع: http://rezvan114.kowsarblog.ir%D9%87
مگر بمیرد شیعه، علی بماند تنها
شکسته حرمت، حیدر، شکسته پهلو، زهرا
چرا چنین شد تفسیر، مودتاً للقربا
اگر برآرد آه از دل، تمام عالم می سوزد
به حال زهرا این شبها، دل محرم می سوزد
(زهرا مولاتی)
***
چه روضه هایی دارد، سوره ی کوثر با ما
غمی فراوان با اوست، از اول اعطینا
اهل سما را برد از هوش، غربت مولا در تشییع
نمانده تاب همراهی، فرشتگان را در تشییع
(زهرا مولاتی)
***
سر شهادت دارند، فداییان زهرا
مگر بمیرد شیعه، علی بماند تنها
خروش زهرا در مسجد، همیشه جاویدان مانده
خطبه زهرا تا دنیاست، مفسر قرآن مانده
(زهرا مولاتی)
شاعر: میلاد عرفان پور
سلام ما سلام ما به رحمت و به جود تو
سلام ما سلام ما به چهره ى كبود تو
سلام ما سلام ما به قلب داغديده ات
سلام ما سلام ما به قامت خميده ات
سلام ما سلام ما به طفل نا اميد تو
سلام ما سلام ما به محسن شهيد تو
سلام ما سلام ما به چهره ى خجسته ات
سلام ما سلام ما به پهلوى شكسته ات
سلام سلام ما به گريه هاى دخترت
سلام ما سلام ما به ناله هاى شوهرت
سلام ما سلام ما به نغمه ى حجاز تو
سلام ما سلام ما به آخرين نماز تو
سلام ما سلام ما به صحنه ى مدينه ات
سلام سلام ما به خون زخم سينه ات
سلام ما سلام ما به قلب پر ز داغ تو
سلام ما سلام ما به قبر بى چراغ تو
سلام ما، سلام ما، به پهلوى شکسته ات
منبع: http://meysammotiee.ir/media/470
لیکَ قَصَدتُ وَ ما عِندَکَ اَرَدتُ
اَلّهُمَّ طَهِّرنی و طَهِّر لی قَلبی = خدایا مرا پاک کن و دلم را طاهر گردان
پرنده دلم را راهی دیدار #شمس_الشموس می کنم …
یا مَن لا یُحَیِبُ مَن اَرادَه = ای که نومید نکند هر که او را خواهد
جامه ی پاکم را می پوشم و با گامهای کوتاهم می رسم.
فاصله ی دلم با حرم ، گُم می شود…
#السلام_عَلَیک_یا_عَلیِّ_بن_موسی_الِّرضا_المُرتَضی
اذن دخول می دهی به دل تنگم ، امام غریب؟
#بِسم_اَلله_و_بِالله
دلم به #ضریح_دلدار می رسد…
روبروی خورشید تابان می ایستد و…
اَلّهمَّ صَلِّ عَلی عَلیِّ بنِ مُوسیَ الرِّضا المُرتَضی عَبدِکَ وَ وَلیِّ دینِکَ القائِمِ بِعدلِکَ وَ الدّاعی اِلی دینِکَ وَدَینِ ابائِهِ الصّادِقینَ صَلوة لا یَقوی عَلی اِحصائِها غَیرُکَ
دلم، نائب الزیاره باش…
محدث نوري رضوان الله عليه نقل ميكند :
يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت : در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم .
ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند :« برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من ميآيند و اكنون در اطراف « طرق » ( هشت كيلومتري مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم كردهاند برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند .»
آن خادم ميگويد : از خواب پريدم و فوري از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم او نيز با شگفتي برخاست و با يكديگر بيرون آمديم در حالي كه برف به شدت مي باريد مشعلدار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن كرد آنگاه با عدهاي از خدام حرم به خانهي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم سپس با گروهي مشعلدار به طرف طرق حركت كرديم نزديك طرق به زوار رسيديم . آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند . از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند : ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نميتوانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پاي ما از كار افتاد و خود را آمادهي مرگ نموديم . از مركبها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم . فرشهايمان را روي خود انداختم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا عليه السلام متوسل شديم . در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود . همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود ،كه به او فرمود :
« برخيز ! كه دستور دادهام چراغها را بالاي منارهها روشن كنند. شما به طرف چراغها حركت كنيد .» همه برخاستيم و به طرف چراغها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم .» دارالسلام ، ج 1/267.
اي نفست چارهي درماندگان جزتوكسي نيست كس بيكسان
چارهي ما ساز كه بيچارهايم گر توبراني، به كه روي آوريم
يار شواي مونس غمخوارگان چاره كن اي چارهي بيچارگان
قافله شد، بي كس ما ببين اي كس ما بيكسي ما ببين
پيش تو با ناله وآه آمدهايم معتغذر از جرم و گناه آمدهايم
از کجای این مدینه سراغ تو را نگیرم که هر کوچه، شمیم نفس تو را گرفته؟
از کدام کوچه بگذرم که هوای غربت تو، هواییاش نکرده باشد؟!
به کدام حادثه بگریزم که از مرثیه مظلومی تو، زمزمه آشفته و داغدار نداشته باشد؟!
با اینکه هُرِم کرامت دستهای تو هنوز در این کوچهها، دل آدم را گرم میکند، اما باز حکایت تو برای این مردم پر از نشانه و آیاست؛ پر از انگاره های تردید و دو دلی است. این را هم به حتم، مثل خیلی چیزهای دیگر از پدرت ـ ابوتراب ـ به ارث بردهای.
انگار در این بیغوله های تاریک تاریخ نشینْ، کسی حرفی از آفتاب برای این جماعت نزده است.
انگار کسی برای اوج، بالی به آسمان نگشوده و جرعهای برای رفعِ عطشِ دیرینه اش، سراغ سرچشمه ها را نگرفته است. انگار اینجا جواب سؤال هر اقاقی، چیدن است.
چگونه است اینجا که هر که باشکوه تر است، خانه خاکی تری دارد و نام باشکوهش را نمیشود با صدای بلند، آواز داد و نمیشود از او بی واهمه حرف زد و گفته های نابش را میان دایره حقیقت، به رخِ دروغ های ابن ابی سفیانی کشید؟!
و چرا نمیشود اینجا، میان حق و باطل را ـ که چه قدر دست بر گردن هم، به هم شبیه شدهاند ـ فاصله انداخت، تا کسی صَلاح را برای اِصلاح، ننگ نداند و مبارزه مغلوبه و بی ثمر را، نشانه ترس؛ که صلح و جنگ در مرام آفتاب، جز برای اعتلای رسم خورشید، معنای دیگری ندارد. حالا هر که، هر چه میخواهد درشت بگوید و بیپایه ببافد.
حالا من ماندهام و این مدینه، با این کوچه های فاصله گرفته از آسمان، با این غربتی که زل زده در چشمان این حرم بی گنبد و مناره؛ با نالههای سوزناکی که از خاطره خانه های بنی هاشم می وزد.
دوباره داغی دیگر بر پیشانی پینه بسته این شهر و ننگی بر دامن آلوده نفاق و این پیکر فرزند ریحانه رسول است که بیجان و مسموم، میان حجره دربسته خیانت جعده، بر زمین نقش بسته و این پاره های جگر آسمان است که در میان این تشت، به بازگویی واقعه نشسته است.
باید بروم… باید بروم دوباره در بقیع دل. انگار کسی دارد مرثیه غربت مجتبی را میخواند… باید بروم…