موضوع: "پیامبر(ص)"

میدان ببین یا للعجب

می لرزد از جولان او

دشمن زمین گیرش شود

از گردش چشمان او

از هر نفس بی حب او بیگانه ام بیگانه ام

عقلم چنین قد میدهد

دیوانه ام دیوانه ام

کارم بود یارم بود

او شور گفتارم بود

زان دم که گفتم یا علی

زهرا خریدارم بود

حیدر مدد حیدر مدد ای ساقی کوثر مدد

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر المومنین علیه السلام

مولا علی حیدر علی

مولا علی عید غدیر خم

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلّى اللّه علیه و آله : «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤ منینَ لا تَبْرَدُ اَبَداً.

پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود : براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمى شود» . 

جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556

  چهارشنبه 12 اردیبهشت 1397 01:10, توسط خبیر   , 77 کلمات  
موضوعات: گالری تصاویر, جلوه ها, پیامبر(ص), رسول مهربانی, کلام معصومین علیهم السلام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
«يُؤتى بِالرَّجُلِ مِن اُمَّتي يَومَ القِيامَةِ وما لَهُ مِن حَسَنَةٍ تُرجى لَهُ الجَنَّةُ ،

فَيَقولُ الرَّبُّ تَعالى : أدخِلوهُ الجَنَّةَ ، فَإِنَّهُ كانَ يَرحَمُ عِيالَهُ».
«در روز رستاخيز ، مردى از امّت مرا مى آورند ، در حالى كه هيچ كار نيكى كه به سبب آن ،

برايش اميد بهشت برود ، ندارد ؛ امّا خداوند متعال مى فرماید :
«او را به بهشت ببريد ؛ چرا كه به خانواده اش مهر مى ورزيد».»
تاريخ بغداد، ج 2 ص 330 الرقم 819
@khodaye_khabir

#غائب_حاضر

 

  جمعه 18 اسفند 1396 17:53, توسط خبیر   , 44 کلمات  
موضوعات: مناسبتهای ماه قمری, روز شمار, گالری تصاویر, جلوه ها, پیامبر(ص), نور چشم پیامبر(ص)

بسم الله النور

اللهم صل على فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها و سرالمستودع فيها بعدد ما أحاط به علمك

خداوندا درود فرست بر فاطمه (س) و پدرش و شوهرش و فرزندانش عليهم سلام به آن اندازه که علمت به آن احاطه دارد.

میلادتان مبارک یا نور چشم پیامبر(ص)

پیامک ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)

  سه شنبه 9 آذر 1395 21:32, توسط خبیر   , 29 کلمات  
موضوعات: امام رضا (ع), پیامبر(ص)

آمدم ای شاه سلامت کنم

عرض ارادت به مقامت کنم

آنچه که دارم تو رساندی به من

هیچ ندارم که به نامت کنم

آمده ام تا که سلامت کنم

  سه شنبه 9 آذر 1395 21:31, توسط خبیر   , 158 کلمات  
موضوعات: پیامبر(ص)

یکی میگه با یه فریاد را میندازه داد و بی داد
بچمو آقا شفا داد توو صحن گوهرشاد
یکی که دلش شکسته گوشه ی صحنت نشسته
دخیل درداش رو بسته عاشق دل خسته
نشون به این نشونه صدای نقاره خونه
منو به تو می رسونه ببین دلم خونه

♫♫♫♫♫♫

می دونم رو سیام من اگه بی وفام
ولی عشقم اینه عاشق این آقام
ولی عشقم اینه عاشق این آقام
می دونم رو سیام من اگه بی وفام
ولی عشقم اینه عاشق این آقام
ولی عشقم اینه عاشق این آقام

♫♫♫♫♫♫

منتظر یه اشارم هر چی که دارم بزارم
دلمو زیارت بیارم منی که آوارم
دلم اگه بی قراره چشام اگه هی میباره
ولی دلم غم نداره آقام دوست داره

♫♫♫♫♫♫

میشه شاهی کنی منو راهی کنی
چی میشه به منم یه نگاهی کنی
میشه شاهی کنی منو راهی کنی
چی میشه به منم یه نگاهی کنی

♫♫♫♫♫♫

هر کی که حاجت روا شد
گدا اومد پادشاه شد
عاشق آقام رضا شد
خادم آقا شد منم اومدم گداشم
کفتر گنبد طلا شم ایشالا حاجت روا شم خادم آقا شم
خوردم که شدم دیونت
آب زمزم کجا آب سقا خونت

  سه شنبه 9 آذر 1395 21:23, توسط خبیر   , 22 کلمات  
موضوعات: پیامبر(ص)


ساکت و بیصدا زمین خوردن
زپر پایک عبا،زمین خوردن
بی تعادل شدن شکسته شدن
وسط کوچه هازمین خوردن
ارثی ازمادراست که حالا
میرسد به شما زمین خوردن …

  سه شنبه 9 آذر 1395 21:20, توسط خبیر   , 108 کلمات  
موضوعات: مناسبتهای ماه قمری, ماه صفر, امام رضا (ع), پیامبر(ص)

لیکَ قَصَدتُ وَ ما عِندَکَ اَرَدتُ
اَلّهُمَّ طَهِّرنی و طَهِّر لی قَلبی = خدایا مرا پاک کن و دلم را طاهر گردان
پرنده دلم را راهی دیدار #شمس_الشموس می کنم …
یا مَن لا یُحَیِبُ مَن اَرادَه = ای که نومید نکند هر که او را خواهد
جامه ی پاکم را می پوشم و با گامهای کوتاهم می رسم.
فاصله ی دلم با حرم ، گُم می شود…
#السلام_عَلَیک_یا_عَلیِّ_بن_موسی_الِّرضا_المُرتَضی
اذن دخول می دهی به دل تنگم ، امام غریب؟
#بِسم_اَلله_و_بِالله
دلم به #ضریح_دلدار می رسد…
روبروی خورشید تابان می ایستد و…
اَلّهمَّ صَلِّ عَلی عَلیِّ بنِ مُوسیَ الرِّضا المُرتَضی عَبدِکَ وَ وَلیِّ دینِکَ القائِمِ بِعدلِکَ وَ الدّاعی اِلی دینِکَ وَدَینِ ابائِهِ الصّادِقینَ صَلوة لا یَقوی عَلی اِحصائِها غَیرُکَ
دلم، نائب الزیاره باش…

از کجای این مدینه سراغ تو را نگیرم که هر کوچه، شمیم نفس تو را گرفته؟

از کدام کوچه بگذرم که هوای غربت تو، هوایی‌اش نکرده باشد؟!

به کدام حادثه بگریزم که از مرثیه مظلومی تو، زمزمه آشفته و داغدار نداشته باشد؟!

با اینکه هُرِم کرامت دست‌های تو هنوز در این کوچه‌ها، دل ‌آدم را گرم می‌کند، اما باز حکایت تو برای این مردم پر از نشانه و آیاست؛ پر از انگاره ‌های تردید و دو دلی است. این را هم به حتم، مثل خیلی ‌چیزهای دیگر از پدرت ـ ابوتراب ـ به ارث برده‌ای.

انگار در این بیغوله‌ های تاریک تاریخ ‌نشینْ، کسی حرفی از آفتاب برای این جماعت نزده است.

انگار کسی برای اوج، بالی به آسمان نگشوده و جرعه‌ای برای رفعِ عطشِ دیرینه ‌اش، سراغ سرچشمه ‌ها را نگرفته است. انگار اینجا جواب سؤال هر اقاقی، چیدن است.

چگونه است اینجا که هر که باشکوه‌ تر است، خانه خاکی‌ تری دارد و نام باشکوهش را نمی‌شود با صدای بلند، آواز داد و نمی‌شود از او بی ‌واهمه حرف زد و گفته‌ های نابش را میان دایره حقیقت، به رخِ دروغ ‌های ابن ابی‌ سفیانی کشید؟!

و چرا نمی‌شود اینجا، میان حق و باطل را ـ که چه ‌قدر دست بر گردن هم، به هم شبیه شده‌اند ـ فاصله انداخت، تا کسی صَلاح را برای اِصلاح، ننگ نداند و مبارزه مغلوبه و بی‌ ثمر را، نشانه ترس؛ که صلح و جنگ در مرام آفتاب، جز برای اعتلای رسم خورشید، معنای دیگری ندارد. حالا هر که، هر چه می‌خواهد درشت بگوید و بی‌پایه ببافد.

حالا من مانده‌ام و این مدینه، با این کوچه ‌های فاصله گرفته از آسمان، با این غربتی که زل ‌زده در چشمان این حرم بی‌ گنبد و مناره؛ با ناله‌های سوزناکی که از خاطره خانه‌ های بنی‌ هاشم می ‌وزد.

دوباره داغی دیگر بر پیشانی پینه بسته ‌این شهر و ننگی بر دامن آلوده نفاق و این پیکر فرزند ریحانه رسول است که بی‌جان و مسموم، میان حجره دربسته خیانت جعده، بر زمین نقش بسته و این پاره ‌های جگر آسمان است که در میان این تشت، به بازگویی واقعه نشسته است.

باید بروم… باید بروم دوباره در بقیع دل. انگار کسی دارد مرثیه غربت مجتبی‌ را می‌خواند… باید بروم…

 

 

ای خدایی که از احوال ما در هر زمان وهر مکان آگاهی الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا. خدایا :مرا یک چشم بهم زدن به خودم وا مگذار یا خبیر یا علیم

موضوعات

جستجو

تدبر

آیه قرآن